×1783×

ساخت وبلاگ

با سمیر به مرز کات کردن رسیدیم متاسفانه..... قراره فردا باهام صحبت کنه، اما فکر نمیکنم نتیجه خوبی داشته باشه... چون به خودم قول دادم هرگز از ارزش‌هام کوتاه نیام!

+پریشب از ساعت 12 تا 2 گریه کردم. با حال زار رفتم سرکار. چیزی که آرومم کرد تجربه رزین ریختن بود که همیشه آرزوشو داشتم. بعد سمیر پیام داذ بریم بیرون و گفتم نه میدونستم ولیعصره و ومنم همونجا بودم، زیر زمین منتظر مترو. ولی نرفتم بالا تا ببینمش. برای اولین بار فهمیدم نیاز به تنها بودن یعنی چی. حتی نمیخواستم با ساناز حرف بزنم و عمیییقا ناراحت بودم و دلم شکسته بود. اینو مینویسم برای خودم که دوباره این تجربه برام تکرار نشه... تو لیاقتت بالاتر ازینه که بخوای به خاطر مسائل حداقلی انقدر اذیت بشی ... تو ارزشت بالاتر از این مدل رفتاره، و اگر یه نفر مشکل روحی داره، تو مسئول درمانش یا تحملش نیستی! سلامت روانتو بردار و از آدم سمی دور شو!

×293×...
ما را در سایت ×293× دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylovemylife2 بازدید : 31 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 13:44